بنر عنوان نشریه وقایع اتفاقیه

از شمارۀ

عبور از سنگلاخ

روزنگاریiconروزنگاریicon

خوشه‌های خشم

نویسنده: احسان عزیزی

زمان مطالعه:4 دقیقه

خوشه‌های خشم

خوشه‌های خشم

«خوشه‌های خشم» جان اشتاین‌بک، حماسه‌ای است تراژیک از کوچ اجباری، از جان‌کندن برای نان و از گسستِ آن پیوندِ ژرفی که انسان را به خاک زادگاهش می‌پیوندد. این اثر، فراتر از روایت سفرِ یک خانواده، به صدایی بدل می‌شود برای تمام آنانی که صدایشان در هیاهوی تاریخ گم شده است. اشتاین‌بک، که خود در حوالی کمپ‌های کارگری کالیفرنیا بالیده بود، در این رمان پلی می‌زند میان جهان خاموشِ محرومان و وجدان بیدارِ خواننده. او آمریکای دهه ۱۹۳۰ و زخم‌های رکود بزرگ را به تصویر می‌کشد؛ روزگاری که خانواده‌ها در سایه سیاست‌های بی‌رحم بانک‌ها، زمین و هستی خود را باختند و با نوایی واهی به سوی کالیفرنیا کوچیدند.

 

اما در آن سرزمین موعود، با واقعیتی تلخ‌تر روبرو شدند: فقری گریبان‌گیر، بهره‌کشیِ سازمان‌یافته از کارگران مهاجر، دستگاهی امنیتی که نه محافظ مردم، که پاسدار منافع ثروتمندان بود. در چنین فضایی است که شخصیت‌های داستان درمی‌یابند فقر حادثه‌ای تصادفی نیست، بلکه برآمده از ساختاری اقتصادی است که سکوت توده‌ها به آن مشروعیت می‌بخشد.

 

در برابر این یأس فراگیر، رمان به‌تدریج افقی از امیدی جمعی را می‌گشاید. قهرمانان داستان درمی‌یابند که نجات در گروِ اتحاد و اعتماد به یکدیگر است. از نگاه اشتاین‌بک، «خشم» نه یک هیجان کور، که شرافتی است که در سینه در برابر ستم می‌جوشد.

 

همین پیام توان‌بخش بود که سال‌ها باعث توقیف این کتاب در برخی کتابخانه‌های آمریکا شد؛ گویی که قدرت همبستگی را به مردم آموختن، خود زمینه‌ساز خیزش علیه نابرابری بود. «خوشه‌های خشم» تنها یک رمان نیست؛ آیینه‌ای است که جامعه آمریکا را با زشتی‌هایش و هم‌زمان با شکوه مقاومت انسانی‌اش روبرو می‌کند. این رمان، زنده‌ترین سند ادبی دوران رکود بزرگ به شمار می‌رود؛ فاجعه‌ای که از درون جامعه آمریکا برآمد و به عنوان یکی از عوامل زمینه‌ساز، به ابعاد تراژدی جنگ جهانی دوم دامن زد.

 

اشتاین‌بک در این اثر جاودان، روایتی چندلایه از مبارزه انسان‌ها برای بقا و حفظ کرامت ذاتی‌شان ارائه می‌دهد. آنچه این رمان را ماندگار کرده، نه‌فقط توصیف رنج توده‌های محروم، که کشفِ ژرفی از همبستگی انسانی در کامِ مصائب است. نویسنده با درکی موشکافانه از مکانیسم‌های سرمایه‌داری، نشان می‌دهد چگونه نهادهایی چون بانک‌ها، هویت و معیشت انسان‌ها را در هم می‌کوبند.

 

او با قلمی تصویرگر، چگونگی نابودی پیوند ارگانیک انسان و طبیعت را به دست نظامی بی‌روح به تماشا می‌گذارد. صحنه‌های آغازین رمان و تخریب خانه‌های روستاییان، نمادی است از تهاجم جهان نو به زندگی سنتی و ریشه‌های آن. نویسنده، کالیفرنیا را در قالب «سرزمین موعود» تصویر می‌کند؛ اسطوره‌ای که سرمایه‌داری در اذهان روستاییان می‌دواند، اما در عمل، به دوزخی می‌ماند آکنده از کارگران ارزان و گرسنه. صحنه‌های جاده در این رمان، خود روایتی مستقل و جاندار دارد. کاروان بی‌پایان محرومان، که تنها توشه‌شان امید است، بر جاده‌ای در حرکت‌اند که استعاره‌ای است از رنج سفر و اسارتی در چرخه‌ای بسته از فقر. اشتاین‌بک در ترسیم «سرزمین موعود»، به‌شکلی هنرمندانه «جنگل بتنی» سرمایه‌داری را در تقابل با سادگی طبیعت‌گرایانه مهاجران قرار داده و کابوس زندگی آنان را حکایت می‌کند.

 

روستاییان در اردوگاه‌های موقت پناه می‌گیرند؛ فضاهایی که جامعه در آن‌ها تا مرز فروپاشی پیش رفته و حتی ابتدایی‌ترین موازین انسانی نقض می‌شود. حتی طبیعتِ به‌ظاهر بی‌طرف کالیفرنیا، با باران‌هایش، در خدمت سرمایه‌داری قرار می‌گیرد و بر مصائب مهاجران می‌افزاید. در این میان، شخصیت «مادر»، قلب تپنده رمان است. او که پناهگاه و نگهدارنده کانون خانواده در میان توفان مصائب است، در صحنه‌های پایانی به نمادِ «گذشت زنانه» بدل می‌شود؛ اوجی که متعالی‌ترین سطوح انسانیت را به نمایش می‌گذارد. در کنار او، تحول تام جود، شخصیت اصلی داستان، درون‌مایه‌ای مرکزی به اثر می‌بخشد. او که در آغاز دغدغه‌ای فردی و معطوف به بقای خانواده‌اش دارد، رفته‌رفته به این بینش ژرف دست می‌یابد که رهایی فردی در گرو رهایی جمعی است. این گذار فکری، با درک شاعرانه مفهوم «بودن در همه جا» به کمال می‌رسد و او را به مسئولیتی فراتر از دایره تنگ خویشاوندی آگاه می‌سازد. شگفت‌انگیز نیست که این رمان حتی پس از گذشت دهه‌ها، همچنان تازگی و ارتباط خود را حفظ کرده است. بسیاری از مسائل طبقاتی که اشتاین‌بک به تصویر می‌کشد - از بهره‌کشی نظام‌مند کارگران مهاجر تا نابرابری‌های فزاینده - تا به امروز پابرجاست.

 

در نهایت، «خوشه‌های خشم» را باید حماسه‌ای از مقاومت انسان در برابر نظامی دانست که می‌کوشد او را از «سوژه‌ای فاعل» به «ابژه‌ای منفعل» فرو بکاهد و ذات انسانی را از چنگش بیرون کشد.

احسان عزیزی
احسان عزیزی

برای خواندن مقالات بیش‌تر از این نویسنده ضربه بزنید.

instagram logotelegram logoemail logo

رونوشت پیوند

کلیدواژه‌ها

نظرات

عدد مقابل را در کادر وارد کنید

نظری ثبت نشده است.